گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد پانزدهم
3 / 15 دعوت به کارهای نیکو



3 / 15دعوت به کارهای نیکوقرآن«هر کس از مرد یا زن ، کار شایسته کند و مؤمن باشد ، قطعا او را با زندگی پاکیزه ای حیات [حقیقی ]بخشیم ، و مسلّما به آنان ، بهتر از آنچه انجام می دادند ، پاداش خواهیم داد» .

حدیثسنن الدارمی به نقل از عمران بن حصین :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای ما سخنرانی نمی کرد ، جز آن که در آن ، ما را به صدقه دادن امر می کرد و از مُثله کردن (بریدن اعضای بدن کشتگان دشمن) نهی می نمود .

امام باقر علیه السلام به خَیثَمه :به شیعیان ما برسان که بدانچه نزد خداست ، جز با عمل کردن نتوان دست یافت ، و به شیعیان ما برسان که در روز قیامت ، بیشترین حسرتِ مردم ، از آنِ کسی است که خود ، عدل را ستوده باشد و آن گاه خود با [عمل کردن به] غیر آن ، با آن مخالفت کرده باشد ، و به شیعیان ما برسان که اگر بدانچه فرمان می دهند ، خود عمل کنند ، روز قیامت ، برنده خواهند بود .

.


ص: 104

عنه علیه السلام أیضا :یا خَیثَمَهُ ، أبلِغ مَن تَری مِن مَوالینَا السَّلامَ ، وأَوصِهِم بِتَقوَی اللّهِ العَظیمِ ، وأَن یَعودَ غَنِیُّهُم عَلی فَقیرِهِم ، وقَوِیُّهُم عَلی ضَعیفِهِم ، وأَن یَشهَدَ حَیُّهُم جَنازَهَ مَیِّتِهِم ، وأَن یَتَلاقَوا فی بُیوتِهِم ؛ فَإِنَّ لُقیا بَعضِهِم بَعضا حَیاهٌ لِأَمرِنا ، رَحِمَ اللّهُ عَبدا أحیا أمرَنا ! یا خَیثَمَهُ ، أبلِغ مَوالینا أنّا لا نُغنی عَنهُم مِنَ اللّهِ شَیئا إلّا بِعَمَلٍ ، وأَنَّهُم لَن یَنالوا وَلایَتَنا إلّا بِالوَرَعِ ، وأَنَّ أشَدَّ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ مَن وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلی غَیرِهِ . (1)

عنه علیه السلام لِجابِرِ بنِ یَزیدَ الجُعفِیِّ :یا جابِرُ ، بَلِّغ شیعَتی عَنِّی السَّلامَ ، وأَعلِمهُم أنَّهُ لا قَرابَهَ بَینَنا وبَینَ اللّهِ عز و جل ، ولا یُتَقَرَّبُ إلَیهِ إلّا بِالطّاعَهِ لَهُ . یا جابِرُ ، مَن أطاعَ اللّهَ وأَحَبَّنا فَهُوَ وَلِیُّنا ، ومَن عَصَی اللّهَ لَم یَنفَعهُ حُبُّنا . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَعالی أوحی إلی داودَ علیه السلام : أن بَلِّغ قَومَکَ أنَّهُ لَیسَ عَبدٌ مِنهُم آمُرُهُ بِطاعَتی فَیُطیعَنی ، إلّا کانَ حَقّا عَلَیَّ أن اُطیعَهُ واُعینَهُ عَلی طاعَتی ، وإن سَأَلَنی أعطَیتُهُ ، وإن دَعانی أجَبتُهُ ، وإنِ اعتَصَمَ بی عَصَمتُهُ ، وإنِ استَکفانی کَفَیتُهُ ، وإن تَوَکَّلَ عَلَیَّ حَفِظتُهُ مِن وَراءِ عَوراتِهِ ، وإن کادَهُ جَمیعُ خَلقی کُنتُ دونَهُ . (3)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 175 ح 2 ، الاُصول الستّه عشر : ص 79 کلاهما عن خیثمه ، مصادقه الإخوان : ص 136 ح 6 وفیه «بالعمل» بدل «بالورع» ، أعلام الدین : ص 83 نحوه وکلاهما عن خیثمه عن الإمام الصادق علیه السلام ، قرب الإسناد : ص 33 ح 106 عن بکر بن محمّد عن الإمام الصادق علیه السلام وفیه ذیله ، بحار الأنوار : ج 74 ص 343 ح 2 .
2- .الأمالی للطوسی : ص 296 ح 582 ، بشاره المصطفی : ص 189 کلاهما عن جابر بن یزید الجعفی ، الفضائل : ص 7 عن جابر بن یزید الجعفی عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 179 ح 28 .
3- .عدّه الداعی : ص 292 ، قصص الأنبیاء للراوندی : ص 198 ح 251 عن أبی حمزه الثمالی عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 14 ص 37 ح 13 .

ص: 105

امام باقر علیه السلام به خیثمه :ای خیثمه ! به دوستانمان که آنها را می بینی ، سلام برسان و به آنان ، پروا از خداوند بزرگ را سفارش کن ، و به این که دارایشان به فقیرشان و قوی شان به ضعیفشان سر بزند ، و زنده هاشان در تشییع جنازه مرده هاشان حاضر شوند ، و در خانه های یکدیگر به دیدار هم بروند ؛ زیرا دیدار متقابل آنان ، مایه حیات [و پویایی] امر ما می شود . خداوند رحمت کند آن بنده ای که امر ما را احیا کند ! ای خیثمه ! به دوستان ما برسان که جز با عمل ، در برابر خداوند ، کاری از ما برایشان ساخته نیست و آنان جز با وَرَع ، به ولایت ما دست نخواهند یافت ، و در روز قیامت ، بیشترین حسرت ، از آنِ کسی است که عدل را ستوده باشد . آن گاه خود با [عمل کردن به] غیر آن ، با آن مخالفت کرده باشد .

امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی :: ای جابر ! به شیعه ام از طرف من سلام برسان و به آنان اعلام کن که میان ما و خداوند عز و جل ، خویشاوندی نیست ، و جز به اطاعت خداوند ، تقرّب به او حاصل نمی شود . ای جابر ! هر کس از خدا اطاعت کند و ما را دوست داشته باشد ، دوست ماست و هر کس نافرمانی خدا کند ، دوستی ما به حالش سودی نمی بخشد .

امام باقر علیه السلام :خداوند متعال به داوود علیه السلام وحی کرد : «به مردمت برسان که هر یک از بندگانم که به اطاعتم فرمانش دهم و او اطاعت کند ، این حق بر عهده من است که از او اطاعت کنم و او را بر اطاعتم یاری رسانم ، و اگر از من درخواست کند ، به او پاسخ دهم ، و اگر به من پناه جوید ، پناهش دهم ، و اگر از من کفایت کارش را بخواهد ، او را کفایت کنم ، و اگر بر من توکّل کند ، او را در پسِ زشتی هایش حفاظت کنم و اگر تمام خلقم به او نیرنگ زنند ، پشتیبانش باشم» .

.


ص: 106

3 / 16الدَّعوَهُ إلی عِبادَهِ اللّه عزّوجلِّ«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاءِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» . (1)

«یَاأَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَهَ فَعانَقَها ، وأَحَبَّها بِقَلبِهِ ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ ، وتَفَرَّغَ لَها ، فَهُو لا یُبالی عَلی ما أصبَحَ مِنَ الدُّنیا ؛ عَلی عُسرٍ أم عَلی یُسرٍ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :التَّفَکُّرُ فی مَلَکوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ عِبادَهُ المُخلِصینَ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن حَقیقَهِ العُبودِیَّهِ :ثَلاثَهُ أشیاءَ : أن لا یَرَی العَبدُ لِنَفسِهِ فی ما خَوَّلَهُ اللّهُ إلَیهِ مُلکا ؛ لِأَنَّ العَبیدَ لا یَکونُ لَهُم مُلکٌ ، یَرَونَ المالَ مالَ اللّهِ یَضَعونَهُ حَیثُ أمَرَهُمُ اللّهُ تَعالی بِهِ ، ولا یُدَبِّرُ العَبدُ لِنَفسِهِ تَدبیرا ، وجُملَهُ اشتِغالِهِ فی ما أمَرَهُ اللّهُ تَعالی بِهِ ونَهاهُ عَنهُ . . . فَهذا أوَّلُ دَرَجَهِ المُتَّقینَ . (5)

عنه علیه السلام :إنَّ العُبّادَ ثَلاثَهٌ : قَومٌ عَبَدُوا اللّهَ عز و جل خَوفا فَتِلکَ عِبادَهُ العَبیدِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلکَ عِبادَهُ الاُجَراءِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّهَ عز و جل حُبّا لَهُ فَتِلکَ عِبادَهُ الأَحرارِ ، وهِیَ أفضَلُ العِبادَهِ . (6)

.

1- .الذاریات : 56 .
2- .البقره : 21 .
3- .الکافی : ج 2 ص 83 ح 3 عن عمرو بن جمیع عن الإمام الصادق علیه السلام ، مشکاه الأنوار : ص 203 ح 541 عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الجعفریّات : ص 232 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، بحارالأنوار : ج 70 ص 253 ح 10 .
4- .غرر الحکم : ج 2 ص 49 ح 1792 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 53 ح 1387 .
5- .مشکاه الأنوار : ص 563 ح 1901 عن عنوان البصری ، بحارالأنوار : ج 1 ص 225 ح 17 .
6- .الکافی : ج 2 ص 84 ح 5 عن هارون بن خارجه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 255 ح 12 .

ص: 107



3 / 16 دعوت به پرستش خداوند

3 / 16دعوت به پرستش خداوندقرآن«و جن و انس را نیافریدم ، جز برای آن که مرا بپرستند» .

«ای مردم ! پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بوده اند ، آفریده است ، پرستش کنید. باشد که به تقوا گرایید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترینِ مردم ، کسی است که عاشق عبادت شود ، و ملازم آن گردد ، و با جانش دوستش داشته باشد ، و با بدنش انجامش دهد ، و خود را برای [انجام دادن ]آن ، فارغ سازد . چنین کسی را ، در رخدادهای دنیا که به سوی سختی یا آسانی است ، باکی نخواهد بود .

امام علی علیه السلام :پرستش مخلصان ، تفکّر در ملکوت آسمان ها و زمین است .

امام صادق علیه السلام هنگامی که در باره حقیقت بندگی از ایشان سؤال شد :[بندگی] سه چیز است : این که بنده برای خود در آنچه خداوند به او عطا کرده ، مالکیت نبیند ؛ زیرا بندگان ، مالکیت ندارند . مال را مال خدا می دانند و هر آنچه را که خداوند متعال فرمانشان دهد ، به کار می گیرند؛ و بنده برای خود ، تدبیری نیندیشیده باشد و تمام اهتمام او در آن چیزی باشد که خداوند متعال ، بِدان فرمان داده یا از آن ، نهیش کرده است... و این ، نخستین مرتبه پرهیزگاران است .

امام صادق علیه السلام :[همانا] عبادتگران ، سه دسته اند : گروهی خداوند عز و جل را از ترس عبادت می کنند . این ، عبادت بردگان است ؛ و گروهی خداوند متعال را به طلب پاداش ، عبادت می کنند . این ، عبادت مزدوران است ؛ و گروهی خداوند عز و جل را به خاطر دوستی او می پرستند . این ، عبادت آزادگان و برترین عبادت است .

.


ص: 108

الإمام الرضا علیه السلام فی بَیانِ عِلَّهِ العِبادَهِ :لِئَلّا یَکونوا ناسینَ لِذِکرِهِ ، ولاتارِکینَ لِأَدَبِهِ ، ولا لاهینَ عَن أمرِهِ ونَهیِهِ ، إذا کانَ فیهِ صَلاحُهُم وقِوامُهُم ، فَلَو تُرِکوا بِغَیرِ تَعَبُّدٍ لَطالَ عَلَیهِمُ الأَمَدُ ؛ فَقَسَت قُلوبُهُم . (1)

عنه علیه السلام :أوَّلُ عِبادَهِ اللّهِ مَعرِفَتُهُ . (2)

3 / 17الدَّعوَهُ إلی مَحَبَّهِ اللّه عزّوجلِّالکتاب«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ» . (3)

«قُلْ إِن کَانَ ءَابَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» . (4)

راجع : آل عمران : 31 ، المائده : 20 57 ، التوبه : 25 ، الشعراء : 77 81 ، الجمعه : 6 .

.

1- .عیون أخبار الرِّضا علیه السلام : ج 2 ص 103 ح 1 ، علل الشرائع : ص 256 ح 9 بزیاده «وفسادهم» بعد «صلاحهم» وکلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : ج 6 ص 63 ح 1 .
2- .التوحید : ص 34 ح 2 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 150 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیی بن عمر بن علیّ ابن أبی طالب علیه السلام ، الأمالی للمفید : ص 253 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری ، الإرشاد : ج 1 ص 223 عن صالح بن کیسان عن الإمام علیّ علیه السلام ، الاحتجاج : ج 1 ص 475 ح 114 ، تحف العقول : ص 61 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 49 ص 128 ح 2 .
3- .البقره : 165 .
4- .التوبه : 24 .

ص: 109



3 / 17 دعوت به دوست داشتن خداوند

امام رضا علیه السلام در بیان حکمت عبادت :تا [بندگانْ] فراموش کننده یاد خدا نباشند ، و ترک کننده تأدیبش نباشند ، و به بازی گیرنده امر و نهی او که مصلحت و پایداری آنان در آن است نباشند ، و اگر بدون عبادت خداوند ، رها می شدند ، زمان زیادی بر ایشان می گذشت و دل هایشان قساوت پیدا می کرد .

امام رضا علیه السلام :آغاز عبادت خداوند ، شناخت اوست .

3 / 17دعوت به دوست داشتن خداوندقرآن«و برخی از مردم ، در برابر خدا ، همانندهایی [برای او] بر می گزینند و آنها را چون دوستی خدا ، دوست می دارند ؛ ولی کسانی که ایمان آورده اند ، به خدا محبّت بیشتری دارند» .

«بگو : «اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما ، و اموالی که گرد آورده اید ، و تجارتی که از کسادش بیمناکید ، و سراهایی را که خوش می دارید ، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وی ، دوست داشتنی تر است ، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در] آورد» و خداوند ، گروهِ فاسقان را راه نمایی نمی کند» .

ر . ک : آل عمران : آیه 31 ، مائده : آیه 20 57 ، توبه : آیه 25 ، شعرا : آیه 77 81 ، جمعه : آیه 6 .

.


ص: 110

الحدیثإرشاد القلوب :أوحَی اللّهُ إلی موسی : ذَکِّر خَلقی نَعمائی ، وأَحسِن إلَیهِم ، وحَبِّبنی إلَیهِم ؛ فَإِنَّهُم لا یُحِبّونَ إلّا مَن أحسَنَ إلَیهِم . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :أوحَی اللّهُ إلی نَجِیِّهِ موسَی بنِ عِمرانَ علیه السلام : یا موسی ، أحبِبنی ، وحَبِّبنی إلی خَلقی . قالَ : یا رَبَّ ، إنّی اُحِبُّکَ ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلی خَلقِکَ ؟ قالَ : اُذکُر لَهُم نَعمائی عَلَیهِم وبَلائی عِندَهُم ؛ فَإِنَّهُم لا یَذکُرونَ ؛ إذ لا یَعرِفونَ مِنّی إلّا کُلَّ خَیرٍ . (2)

الإمام زین العابدین علیه السلام :أوحَی اللّهُ عز و جل إلی موسی علیه السلام : حَبِّبنی إلی خَلقی ، وحَبِّبِ خَلقی إلَیَّ . قالَ : یا رَبِّ ، کَیفَ أفعَلُ ؟ قالَ : ذَکِّرهُم آلائی ونَعمائی لِیُحِبّونی ، فَلَأَن تَرُدَّ آبِقا عَن بابی أو ضالّاً عَن فِنائی ، أفضَلُ لَکَ مِن عِبادَهِ مِائَهِ سَنَهٍ بِصِیامِ نَهارِها وقِیامِ لَیلِها . (3)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ داودَ علیه السلام قالَ فی ما یُخاطِبُ رَبَّهُ عز و جل : یا رَبِّ ، أیُّ عِبادِکَ أحَبُّ إلَیکَ ، اُحِبُّهُ بِحُبِّکَ ؟ قالَ : یا داودُ ، أحَبُّ عِبادی إلَیَّ : نَقِیُّ القَلبِ ، نَقِیُّ الکَفَّینِ ، لا یَأتی إلی أحَدٍ سوءا ، ولا یَمشی بِالنَّمیمَهِ ، تَزولُ الجِبالُ ولا یَزولُ ، وأَحَبَّنی ، وأَحَبَّ مَن یُحِبُّنی ، وحَبَّبَنی إلی عِبادی . قالَ : یا رَبِّ ، إنَّکَ لَتَعلَمُ أنّی اُحِبُّکَ ، واُحِبُّ مَن یُحِبُّکَ ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلی عِبادِکَ ؟ قالَ : ذَکِّرهُم بِآیاتی وبَلائی ونَعمائی . (4)

.

1- .إرشاد القلوب : ص 116 .
2- .الأمالی للطوسی : ص 484 ح 1058 عن أیّوب بن نوح عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 176 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 18 ح 12 .
3- .منیه المرید : ص 116 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 108 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 342 ح 219 ، بحارالأنوار : ج 2 ص 4 ح 6 .
4- .شعب الإیمان : ج 6 ص 119 ح 7668 ، الفردوس : ج 3 ص 195 ح 4543 کلاهما عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 15 ص 872 ح 43467 .

ص: 111

حدیثإرشاد القلوب :خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد : «نعمت هایم را به یاد بندگانم بیاور ، و به آنان نیکی کن ، و محبّت مرا در دلشان بنشان ، که آنان جز کسی را که به ایشان نیکی کند ، دوست نمی دارند» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند به همرازش موسی بن عمران علیه السلام وحی کرد : «ای موسی ! مرا دوست بدار و مرا نزد بندگانم محبوب گردان» . [موسی] گفت : پروردگارا ! من تو را دوست دارم ؛ امّا چگونه تو را نزد بندگانت محبوب گردانم ؟ [خداوند] فرمود : «نعمت ها و آزمایش هایم را به یادشان بیاور ؛ زیرا آنان به یاد نمی آورند ؛ چرا که از من جز خوبی سراغ ندارند» .

امام زین العابدین علیه السلام :خداوند عز و جل به موسی علیه السلام وحی کرد : «مرا نزد بندگانم و آنان را نزد من ، محبوب گردان !» . [موسی] گفت : پروردگارا ! چه کار کنم ؟ فرمود : «لطف ها و نعمت هایم را به یادشان بیاور تا مرا دوست بدارند ، که اگر یک گریزپا از دَرَم یا گم راه از خانه ام را باز گردانی ، برایت از عبادت صد سالی که روزها را روزه و شب ها بیدار باشی ، برتر است» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :داوود علیه السلام در گفتگویش با پروردگار عز و جل گفت : پروردگارا ! کدام یک از بندگانت ، در نزد تو محبوب تر است که به خاطر دوستیِ تو ، او را دوست بدارم ؟ خداوند فرمود : «ای داوود ! محبوب ترینِ بندگان نزد من ، پاک دل پیراسته دست است . بدی به کسی نمی رساند ، دنبال سخن چینی نمی رود ، کوه ها از جا کنده نمی شود و او از جا کنده نمی شود و دوستدار من و آن کسی است که مرا دوست می دارد ، و مرا نزد بندگانم محبوب می گردانَد» . [داوود] گفت : پروردگارا ! تو نیک می دانی که من تو را دوست دارم و دوستدار کسی هستم که تو را دوست دارد؛ امّا چگونه تو را نزد بندگانت محبوب سازم ؟ [خداوند] فرمود : «نشانه ها ، آزمایش ها و نعمت هایم را به یادشان آر» .

.


ص: 112

عنه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل لِداودَ علیه السلام : أحبِبنی ، وحَبِّبنی إلی خَلقی . قالَ : یا رَبِّ ، نَعَم أنَا اُحِبُّکَ ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلی خَلقِکَ ؟ قالَ : اُذکُر أیادِیَّ عِندَهُم ؛ فَإِنَّکَ إذا ذَکَرتَ لَهُم ذلِکَ أحَبّونی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :حَبِّبُوا اللّهَ إلی عِبادِهِ یُحِبَّکُمُ اللّهُ . (2)

3 / 18التَّذکیرُ بِأَیّامِ اللّه عزّوجلِّالکتاب«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَی بِایَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرْهُم بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَأَیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» . (3)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَخطُبُنا ، فَیُذَکِّرُنا بِأَیّامِ اللّهِ ، حَتّی نَعرِفَ ذلِکَ فی وَجهِهِ ، وکَأَ نَّهُ نَذیرُ قَومٍ یُصَبِّحُهُمُ الأَمرُ غُدوَهً . وکانَ إذا کانَ حَدیثَ عَهدٍ بِجِبریلَ لَم یَتَبَسَّم ضاحِکا حَتّی یَرتَفِعَ عَنهُ . (4)

.

1- .قصص الأنبیاء للراوندی : ص 205 ح 266 ، بحارالأنوار : ج 14 ص 37 ح 16 .
2- .المعجم الکبیر : ج 8 ص 91 ح 7461 عن أبی اُمامه ، کنز العمّال : ج 15 ص 777 ح 43064 .
3- .إبراهیم : 5 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 354 ح 1437 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 109 ح 2634 وفیه «رجل یخاف» بدل «نذیر قوم» وکلاهما عن عبد اللّه بن سلمه ، مسند أبی یعلی : ج 1 ص 324 ح 673 عن الزبیر من دون إسناد إلیه علیه السلام وفیه «منذر جیش» بدل «نذیر قوم» کنز العمّال : ج 12 ص 420 ح 35469 .

ص: 113



3 / 18 یادآوری کردن روزهای خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل به داوود علیه السلام فرمود : «مرا دوست بدار و مرا نزد آفریده هایم محبوب گردان» . داوود گفت : پروردگارا ! باری ، من تو را دوست دارم ؛ امّا چگونه تو را نزد مردم ، محبوب گردانم ؟ [خداوند] فرمود : «مرحمت هایم را به یادشان آر ، که اگر آنها را به یادشان آری ، مرا دوست خواهند داشت» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدا را نزد بندگانش محبوب گردانید تا خداوند ، شما را دوست داشته باشد .

3 / 18یادآوری کردن روزهای خداقرآن«و در حقیقت ، موسی را با آیات خود فرستادیم [و به او فرمودیم] که: «قوم خود را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون آور و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن ، که قطعا در این [یادآوری] ، برای هر شکیبایِ سپاس گزاری ، عبرت هاست» .

حدیثامام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای ما خطبه می خواند و روزهای خدا را به یاد ما می آورد ، به گونه ای که نشان آن را در چهره او می دیدیم که گویا به مردمی هشدار می دهد که خطر ، فردا دامنگیرشان می شود . هر گاه به تازگی با جبرئیل دیدار داشت ، تا برطرف شدن اثر آن ، خنده بر لب نداشت .

.


ص: 114

3 / 19التَّعلیمُ وَالتَّزکِیَهُالکتاب«رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» . (1)

«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ» . (2)

«کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِّنکُمْ یَتْلُواْ عَلَیْکُمْ ءَایَاتِنَا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ» . (3)

الحدیثإرشاد القلوب :رُوِیَ فی قَولِهِ تَعالی : «إنَّ إبراهیمَ کانَ اُمَّهً قانِتًا للّهِِ حَنیفًا ولَم یَکُ مِنَ المُشرِکینَ» (4) أنَّهُ کانَ یُعَلِّمُ الخَیرَ . (5)

سنن ابن ماجه عن عبد اللّه بن عمرو :خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ مِن بَعضِ حُجَرِهِ فَدَخَلَ المَسجِدَ فَإِذا هُوَ بِحَلقَتَینِ : إحداهُما یَقرَؤونَ القُرآنَ ویَدعونَ اللّهَ ، وَالاُخری یَتَعَلَّمونَ ویُعَلِّمونَ . فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : کُلٌّ عَلی خَیرٍ ؛ هؤُلاءِ یَقرَؤونَ القُرآنَ ویَدعونَ اللّهَ ، فَإِن شاءَ أعطاهُم وإن شاءَ مَنَعَهُم ، وهؤُلاءِ یَتَعَلَّمونَ ویُعَلِّمونَ ، وإنَّما بُعِثتُ مُعَلِّما . فَجَلَسَ مَعَهُم . (6)

.

1- .البقره : 129 .
2- .الجمعه : 2 .
3- .البقره : 151 .
4- .النحل : 120 .
5- .إرشاد القلوب : ص 14 ؛ وراجع : المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 305 ح 4188 .
6- .سنن ابن ماجه : ج 1 ص 83 ح 229 ، مسند الدارمی : ج 1 ص 105 ح 355 ، مسند الطیالسی : ص 298 ح 2251 ، جامع بیان العلم : ج 1 ص 50 وکلّها نحوه ، کنزالعمّال : ج 10 ص 147 ح 28751 ؛ منیه المرید : ص 106 نحوه .

ص: 115



3 / 19 تعلیم و تزکیه

3 / 19تعلیم و تزکیهقرآن«پروردگارا ! در میان آنان ، فرستاده ای از خودشان بر انگیز ، تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند ؛ زیرا تو خود ، شکست ناپذیرِ حکیمی» .

«اوست آن کسی که در میان بی سوادان ، فرستاده ای از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد ؛ و [آنان ]قطعا پیش از آن ، در گم راهیِ آشکاری بودند» .

«همان طور که در میان شما فرستاده ای از خودتان روانه کردیم ، [که] آیات ما را بر شما می خوانَد و شما را پاک می گرداند ، و به شما کتاب و حکمت می آموزد و آنچه را نمی دانستید ، به شما یاد می دهد» .

حدیثإرشاد القلوب :در تفسیر سخن خداوند که می فرماید : «به راستی ابراهیم ، پیشوای مطیع خدا [و] حقگرا بود و از مشرکان نبود» نقل شده است که ابراهیم ، خیر و نیکی را تعلیم می داد .

سنن ابن ماجه به نقل از عبد اللّه بن عمرو :روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از یکی از اتاق های خود بیرون آمد و وارد مسجد شد . در مسجد ، دو حلقه جمعیت دید : یک دسته قرآن می خواندند و به مناجات با خدا مشغول بودند و حلقه دوم ، مشغول آموختن و آموزش دادن بودند . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «همگی کار خوبی انجام می دهید . این دسته ، مشغول تلاوت قرآن و مناجات با خدایند . اگر خداوند بخواهد ، به آنان می بخشد یا از آنان دریغ می کند ، و این دسته ، می آموزند و آموزش می دهند و به راستی که من معلّم برانگیخته شدم» . آن گاه با آنان (حلقه دوم) نشست .

.


ص: 116

3 / 20الأَمرُ بِالمَعروفِ وَالنَّهیُ عَنِ المُنکَرِالکتاب«وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (1)

«لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الْاءِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ» . (2)

راجع : آل عمران : 110 ، لقمان : 17 ، التوبه : 71 ، هود : 116 ، المائده : 79 .

الحدیثالإمام الحسین علیه السلام فِی الأَمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهیِ عَنِ المُنکَرِ :اِعتَبِروا أیُّهَا النّاسُ بِما وَعَظَ اللّهُ بِهِ أولِیاءَهُ مِن سوءِ ثَنائِهِ عَلَی الأَحبارِ إذ یَقولُ : «لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الْاءِثْمَ» ، وقالَ : «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَاءِیلَ إلی قَولِهِ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ» (3) . وإنَّما عابَ اللّهُ ذلِکَ عَلَیهِم لِأَنَّهُم کانوا یَرَونَ مِنَ الظَّلَمَهِ الَّذینَ بَینَ أظهُرِهِمُ المُنکَرَ وَالفَسادَ فَلا یَنهَونَهُم عَن ذلِکَ ؛ رَغبَهً فی ما کانوا یَنالونَ مِنهُم ، ورَهبَهً مِمّا یَحذَرونَ ، وَاللّهُ یَقولُ : «فَلَا تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ» (4) ، وقالَ : «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ» . (5) فَبَدَأَ اللّهُ بِالأَمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهیِ عَنِ المُنکَرِ فَریضَهً مِنهُ ؛ لِعِلمِهِ بِأَنَّها إذا اُدِّیَت واُقیمَتِ استَقامَتِ الفَرائِضُ کُلُّها هَیِّنُها وصَعبُها ؛ وذلِکَ أنَّ الأَمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ دُعاءٌ إلَی الإِسلامِ مَعَ رَدِّ المَظالِمِ ، ومُخالَفَهِ الظّالِمِ ، وقِسمَهِ الفَیءِ ، والغَنائِمِ ، وأَخذِ الصَّدَقاتِ مِن مَواضِعِها ، ووَضعِها فی حَقِّها . ثُمَّ أنتُم ، أیَّتُهَا العِصابَهُ ، عِصابَهٌ بِالعِلمِ مَشهورَهٌ ، وبِالخَیرِ مَذکورَهٌ ، وبِالنَّصیحَهِ مَعروفَهٌ ، وبِاللّهِ فی أنفُسِ النّاسِ مُهابَهٌ ، یَهابُکُمُ الشَّریفُ ، ویُکرِمُکُمُ الضَّعیفُ ، ویُؤثِرُکُم مَن لا فَضلَ لَکُم عَلَیهِ ولا یَدَ لَکُم عِندَهُ ، تَشفَعونَ فِی الحَوائِجِ إذَا امتَنَعَت مِن طُلّابِها ، وتَمشونَ فِی الطَّریقِ بِهَیبَهِ المُلوکِ وکَرامَهِ الأَکابِرِ . ألَیسَ کُلُّ ذلِکَ إنَّما نِلتُموهُ بِما یُرجی عِندَکُم مِنَ القِیامِ بِحَقِّ اللّهِ وإن کُنتُم عَن أکثَرِ حَقِّهِ تُقَصِّرونَ ؟ ! فَاستَخفَفتُم بِحَقِّ الأَئِمَّهِ ، فَأَمّا حَقُّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأَمّا حَقُّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم . فَلا مالاً بَذَلتُموهُ ، ولا نَفساً خاطَرتُم بِها لِلَّذی خَلَقَها ، ولا عَشیرَهً عادَیتُموها فی ذاتِ اللّهِ ، أنتُم تَتَمَنَّونَ عَلَی اللّهِ جَنَّتَهُ ومُجاوَرَهَ رُسُلِهِ وأَماناً مِن عَذابِهِ ! لَقَد خَشیتُ عَلَیکُم ، أیُّهَا المُتَمَنّونَ عَلَی اللّهِ ، أن تَحِلَّ بِکُم نَقِمَهٌ مِن نَقِماتِهِ ؛ لِأَنَّکُم بَلَغتُم مِن کَرامَهِ اللّهِ مَنزِلَهً فُضِّلتُم بِها ، ومَن یُعرَفُ بِاللّهِ لا تُکرِمونَ ، وأَنتُم بِاللّهِ فی عِبادِهِ تُکرَمونَ ! وقَد تَرَونَ عُهودَ اللّهِ مَنقوضَهً فَلا تَفزَعونَ ، وأَنتُم لِبَعضِ ذِمَمِ آبائِکُم تَفزَعونَ ، وذِمَّهُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مَحقورَهٌ !وَالعُمیُ وَالبُکمُ وَالزَّمنی فِی المَدائِنِ مُهمَلَهٌ لا تَرحَمونَ ، ولا فی مَنزِلَتِکُم تَعمَلونَ ، ولا مَن عَمِلَ فیها تُعینونَ ، وبِالإِدهانِ وَالمُصانَعَهِ عِندَ الظَّلَمَهِ تَأمَنونَ ! کُلُّ ذلِکَ مِمّا أمَرَکُمُ اللّهُ بِهِ مِنَ النَّهیِ وَالتَّناهی ، وأَنتُم عَنهُ غافِلونَ ! وأَنتُم أعظَمُ النّاسِ مُصیبَهً ؛ لِما غُلِبتُم عَلَیهِ مِن مَنازِلِ العُلَماءِ ، لَو کُنتُم تَشعُرونَ ! ذلِکَ بِأَنَّ مَجارِیَ الاُمورِ وَالأَحکامِ عَلی أیدِی العُلَماءِ بِاللّهِ الاُمَناءِ عَلی حَلالِهِ وحَرامِهِ ، فَأَنتُمُ المَسلوبونَ تِلکَ المَنزِلَهَ ، وما سُلِبتُم ذلِکَ إلّا بِتَفَرُّقِکُم عَنِ الحَقِّ ، وَاختِلافِکُم فِی السُّنَّهِ بَعدَ البَیِّنَهِ الواضِحَهِ ! ولَو صَبَرتُم عَلَی الأَذی وتَحَمَّلتُمُ المَؤونَهَ فی ذاتِ اللّهِ ، کانَت اُمورُ اللّهِ عَلَیکُم تَرِدُ ، وعَنکُم تَصدُرُ ، وإلَیکُم تَرجِعُ ؛ ولکِنَّکُم مَکَّنتُمُ الظَّلَمَهَ مِن مَنزِلَتِکُم ، وَاستَسلَمتُم اُمورَ اللّهِ فی أیدیهِم ! یَعمَلونَ بِالشُّبُهاتِ ، ویَسیرونَ فِی الشَّهَواتِ ، سَلَّطَهُم عَلی ذلِکَ فِرارُکُم مِنَ المَوتِ ، وإعجابُکُم بِالحَیاهِ الَّتی هِیَ مُفارِقَتُکُم ، فَأَسلَمتُمُ الضُّعَفاءَ فی أیدیهِم ؛ فَمِن بَینِ مُستَعبَدٍ مَقهورٍ ، وبَینِ مُستَضعَفٍ عَلی مَعیشَتِهِ مَغلوبٍ ، یَتَقَلَّبونَ فِی المُلکِ بِآرائِهِم ، ویَستَشعِرونَ الخِزیَ بِأَهوائِهِمُ ؛ اقتِداءً بِالأَشرارِ وجُرأَهً عَلَی الجَبّارِ ، فی کُلِّ بَلَدٍ مِنهُم عَلی مِنبَرِهِ خَطیبٌ یَصقَعُ . فَالأَرضُ لَهُم شاغِرَهٌ ، وأَیدیهِم فیها مَبسوطَهٌ ، وَالنّاسُ لَهُم خَوَلٌ (6) ، لا یَدفَعونَ یَدَ لامِسٍ ، فَمِن بَینِ جَبّارٍ عَنیدٍ ، وذی سَطوَهٍ عَلَی الضَّعَفَهِ شَدیدٍ ، مُطاعٍ لا یَعرِفُ المُبدِئَ المُعیدَ ، فَیا عَجَبا ! وما لی لا أعجَبُ وَالأَرضُ مِن غاشٍّ غَشومٍ ، ومُتَصَدِّقٍ ظَلومٍ ، وعامِلٍ عَلَی المُؤمِنینَ بِهِم غَیرِ رَحیمٍ ! فَاللّهُ الحاکِمُ فی ما فیهِ تَنازَعنا ، وَالقاضی بِحُکمِهِ فی ما شَجَرَ بَینَنا ! اللّهُمَّ إنَّکَ تَعلَمُ أنَّهُ لَم یَکُن ما کانَ مِنّا تَنافُساً فی سُلطانٍ ، ولَا التِماساً مِن فُضولِ الحُطامِ ، ولکِن لِنُرِیَ المَعالِمَ مِن دینِکَ ، ونُظهِرَ الإِصلاحَ فی بِلادِکَ ، ویَأمَنَ المَظلومونَ مِن عِبادِکَ ، ویُعمَلَ بِفَرائِضِکَ وسُنَنِکَ وأَحکامِکَ ، فَإِن لَم تَنصُرونا وتُنصِفونا قَوِیَ الظَّلَمَهُ عَلَیکُم ، وعَمِلوا فی إطفاءِ نورِ نَبِیِّکُم . وحَسبُنَا اللّهُ ، وعَلَیهِ تَوَکَّلنا ، وإلَیهِ أنَبنا ، وإلَیهِ المَصیرُ . (7)

.

1- .آل عمران : 104 .
2- .المائده : 63 .
3- .المائده : 78 و 79 .
4- .المائده : 44 .
5- .التوبه : 71 .
6- .الخَوَل : حَشَم الرجُل وأتباعه ، واحدهم خائِل (النهایه : 2 ص 88 «خول») .
7- .تحف العقول : ص 237 239 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 79 ح 37 .

ص: 117



3 / 20 امر به معروف و نهی از منکر

3 / 20امر به معروف و نهی از منکرقرآن«و باید از میان شما ، گروهی [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وا دارند و از زشتی باز دارند و آنان ، همان رستگاران اند» .

«چرا ربّانیان و دانشمندان ، آنان را از گفتار گناه[آلود ] و حرام خوارگی شان باز نمی دارند ؟ راستی چه بد است آنچه انجام می دادند!» .

ر . ک : آل عمران : آیه 110 ، لقمان : آیه 17 ، توبه : آیه 71 ، هود : آیه 116 ، مائده : آیه 79 .

حدیثامام حسین علیه السلام در باره امر به معروف و نهی از منکر :ای مردم ! از پندی که خداوند با بدستایی نسبت به دانشمندان یهود به دوستانش داده است ، عبرت بگیرید ، آن جا که می فرماید : «چرا ربّانیان و دانشمندان ، آنان را از گفتار گناه آلودشان ، باز نمی دارند ؟» و نیز می فرماید : «از میان بنی اسرائیل ، آنان که کفر ورزیدند ، مورد لعنت قرار گرفتند» تا آن جا که می فرماید : «چه بد بود آنچه می کردند !» . خداوند ، از این جهت ، آنان را نکوهش نمود که می دیدند ستمکاران ، در حضور آنان مرتکب کارهای منکر و فساد می شوند ؛ ولی به خاطر چشمداشت و دستیابی به عطای آنان ، یا از ترس آنچه مایه خوف آنها بود ، آنان را از این کار ، باز نمی داشتند ، در حالی که خداوند می فرماید : «از مردم نترسید و از من بترسید» و می فرماید : «و مردان و زنان باایمان ، دوستان یکدیگرند ، که به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند ، باز می دارند» . بدین سبب ، خداوند ، از امر به معروف و نهی از منکر ، به عنوان نخستین واجب ، یاد کرده است ؛ زیرا می دانست که با انجام دادن و برپا داشتن آن ، تمام واجباتِ آسان و دشوار ، پا بر جا می ماند ؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر ، در کنار بازپرداخت مظالم ، و مخالفت با ستمکار ، و تقسیم فَی ء و غنایم و گرفتن صدقات از موارد آن و مصرف آنها در جای مناسب ، دعوت به اسلام است . امّا شما ای جمعی که به دانش ، مشهورید و به نیکی از شما یاد می شود و به خیرخواهی شناخته شده هستید و به نام «اللّه » ، در دل مردم ، هیبت دارید و انسانِ با شرافت ، از شما حساب می بَرد و ضعیف ، شما را گرامی می دارد و کسی که بر او برتری ندارید و منّتدار لطف شما نیست ، شما را ترجیح می دهد و اگر درخواست ها از طالبان آن دریغ شود ، شما را به وساطت می طلبند و در راهِ با هیبتِ پادشاهان و کرامت بزرگان ، گام می نهید ! آیا چنان نیست که همه اینها را بدین خاطر دارید که امید می رود حقّ الهی را ادا کرده اید ؟ گرچه در ادای بسیاری از حقّ الهی کوتاهی می کنید . بدین ترتیب ، حقّ پیشوایان را سَبُک شمرده اید ، و حقّ ضعیفان را ضایع کرده اید ، و [نیز] حقّتان را که گمان دارید ، طلب کرده اید . نه مالی بذل کرده اید و نه جان را به خاطر کسی که آن را آفریده ، به خطر افکنده اید ، و نه به خاطر رضایت خداوند ، با خویشاوندی ، درگیر شده اید . با این وجود ، شما از خداوند ، خواهان بهشت و همسایگی پیامبران و ایمنی از عذاب او هستید . من بر شما ای تمنّا کنندگان از خداوند ، بیمناکم که عذاب او شما را در رسد ؛ زیرا شما از کرامت الهی به مرتبه ای رسیده اید که به خاطر آن ، برتری یافته اید ، در حالی که آن را که به [بندگی] خداوند شناخته شده است ، گرامی نمی دارید ، به رغم آن که شما به خاطر خداوند ، در میان بندگانش گرامی داشته می شوید . می بینید که پیمان های خدا شکسته می شود ؛ امّا بر نمی آشوبید ، در حالی برای آبروی پدرانتان بر می آشوبید که آبروی پیامبر خدا مورد اهانت قرار می گیرد . نابینایان ، لال ها و زمینگیرها در شهرها رها شده اند و شما به آنان رحم نمی کنید ، به اقتضای جایگاهتان عمل نمی کنید ، و به آن که جایگاهش را پاس داشت ، یاری نمی رسانید ، و با چرب زبانی و سازشکاری ، نزد ستمکاران، پناه می جویید . اینها همه اموری بودند که خداوند به شما به نهی و پرهیز از آنها فرمان داده است ؛ امّا شما از آن غافلید . اگر می فهمیدید ، مصیبت شما از همه مردم ، بیشتر است ؛ چرا که خود را در جایگاه علما جا زده اید ؛ زیرا جریان امور و احکام ، به دست عالمان خداشناس و امینان حلال و حرام خداست و این جایگاه ، از شما سلب شده است ، و این جایگاه ، تنها به خاطر جدایی شما از مسیر حق و اختلافتان در سنّت ، با وجود نشان های آشکار ، از شما سلب شده است . و اگر بر آزارها ، بردباری پیشه می کردید و رنج ها را برای خدا تحمّل می کردید ، ورود و خروج و بازگشت امور الهی ، به دست شما انجام می گرفت ؛ امّا شما جایگاهتان را در اختیار ستمگران قرار دادید و امور الهی را به دست آنان تسلیم کردید ، با آن که آنان به شبهات ، عمل می کنند و در شهوات ، ره می سپُرَند .گریز شما از مرگ و فریفته شدن شما به زندگی ای که از شما جدا شدنی است ، آنان را بر امور الهی مسلّط کرده است . شما ناتوانان را به دست آنان سپردید . گروهی از آنان ، رانده و مورد خشم واقع شده اند و گروهی مستضعف ، در اداره زندگی مانده اند . آنان با رأی خود ، حکومت را می گردانند و با هوس هایشان ، همگام با اشرار و از روی گستاخی بر خداوند جبّار ، لباس خواری به تن مردمان کرده اند . در هر شهری سخنوری از آنان بر منبر دین ، بانگ می زند . زمین برایشان خالی است ، دست چپاولشان در آن گسترده است ، و مردم ، مایَملک آنان اند ، که دست هیچ لمس کننده ای را از خود دور نمی کنند . از آنها ، برخی گردنکشِ کینه توزند و برخی دارای قدرت اند و بر ناتوانان ، سختگیر . فرمانشان اطاعت می شود ؛ امّا آغازگر و فرجامْ ده را نمی شناسند . شگفتا ! و چرا در شگفت نباشم که زمین ، از ستمکارِ بیدادگر و خَراگیر بی انصاف و کارگزار مؤمنان که بر ایشان مهربان نیست ، لبریز است ؟! و البته خدا در آنچه با ما به ستیز برخاسته ، داور است ، و اوست که در مرافعه میان ما ، با قضاوت خود ، داوری خواهد کرد . خدایا ! تو می دانی که آنچه از ما سر زد ، برای رغبت به سلطنت یا درخواست زیادتی متاع دنیا نبود ؛ بلکه می خواستیم نشانه های دینت را نشان دهیم ، و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم ، و بندگان ستم دیده ات ایمنی یابند ، و به واجبات و سنّت ها و احکامت عمل شود . پس اگر ما را یاری نمی کنید و با انصاف با ما رفتار نمی کنید ، ستمکاران بر شما قوّت خواهند گرفت و برای خاموش کردن فروغ پیامبرتان خواهند کوشید ، و البته خدا برای ما بسنده است و بر او توکّل می کنیم و به سوی او انابه می آوریم ، و بازگشت ، به سوی اوست .

.


ص: 118

. .


ص: 119

. .


ص: 120

. .


ص: 121

. .


ص: 122

3 / 21مُکافَحَهُ البِدَعِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فی اُمَّتی فَلیُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ ، فَمَن لَم یَفعَل فَعَلَیهِ لَعنَهُ اللّهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ ولَعَنَ آخِرُ هذِهِ الاُمَّهِ أوَّلَها ، فَمَن کانَ عِندَهُ عِلمٌ فَلیَنشُرهُ ؛ فَإِنَّ کاتِمَ العِلمِ یَومَئِذٍ کَکاتِمِ ما أنزَلَ اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ لِلّهِ عِندَ کُلِّ بِدعَهٍ تَکیدُ الإِسلامَ وأَهلَهُ مَن یَذُبُّ عَنهُ ، ویَتَکَلَّمُ بِعَلاماتِهِ ، فَاغتَنِموا تِلکَ المَجالِسَ بِالذَّبِّ عَنِ الضُّعَفاءِ ، وتَوَکَّلوا عَلَی اللّهِ ، وکَفی بِاللّهِ وَکیلاً . (3)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 54 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 361 ح 776 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 2 ، عوالی اللآلی : ج 4 ص 70 ح 39 ، بحارالأنوار : ج 57 ص 234 ؛ الفردوس : ج 1 ص 321 ح 1271 عن أبی هریره .
2- .تاریخ دمشق : ج 54 ص 80 ح 11366 عن معاذ بن جبل ، کنزالعمّال : ج 1 ص 179 ح 903 و ج 10 ص 216 ح 29140 .
3- .حلیه الأولیاء : ج 10 ص 400 الرقم 691 عن أبی هریره ، کنزالعمّال : ج 12 ص 193 ح 34624 .

ص: 123



3 / 21 مبارزه با بدعت ها

3 / 21مبارزه با بدعت هاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی بدعت ها در میان امّتم آشکار گردند ، عالِم باید علمش را آشکار سازد ، و هر کس چنین نکند ، نفرین خدا بر او باد !

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هنگامی که بدعت ها پدیدار شوند و آخر این امّت ، اوّل آن را نفرین کند ، هر کس علمی داشته باشد ، باید آن را منتشر سازد . همانا پنهان کننده دانش در چنین روزی ، همچون پنهان کننده آن چیزی است که خداوند بر محمّد ، نازل کرده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، در هر بدعتی که نیرنگ زدن به اسلام و مسلمانان را هدف گرفته باشد ، کسی را دارد که از اسلام دفاع کند و نشانه های آن را باز گوید . پس با دفاع از ضعیفان ، این مجالس را غنیمت بشمارید و بر خدا توکّل کنید که خداوند ، برای اعتماد کردن ، بسنده است .

.


ص: 124

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ فی کُلِّ خَلَفٍ مِن اُمَّتی عَدلاً مِن أهلِ بَیتی ؛ یَنفی عَن هذَا الدّینِ تَحریفَ الغالینَ ، وَانتِحالَ المُبطِلینَ ، وَتَأویلَ الجاهِلینَ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ فینا أهلَ البَیتِ فی کُلِّ خَلَفٍ عُدولاً ؛ یَنفونَ عَنهُ تَحریفَ الغالینَ ، وَانتِحالَ المُبطِلینَ ، وتَأویلَ الجاهِلینَ . (2)

علل الشرائع عن یونس بن عبد الرّحمن :رُوّینا عَنِ الصّادِقینَ علیهم السلام أنَّهُم قالوا : إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فَعَلَی العالِمِ أن یُظهِرَ عِلمَهُ ؛ فَإِن لَم یَفعَل سُلِبَ مِنهُ نورُ الإِیمانِ . (3)

راجع : هذه الموسوعه : ص 312 ( کتمان العلم ) .

3 / 22التَّبشیرُ وَالإِنذارُالکتاب«یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِیرًا * وَ دَاعِیًا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِیرًا» . (4)

.

1- .کمال الدین : ج 1 ص 221 ح 7 عن أبی الحسین اللیثی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، قرب الإسناد : ص 77 ح 250 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الفصول المختاره : ص 325 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 245 ، بحارالأنوار : ج 23 ص 30 ح 46 ؛ تاریخ دمشق : ج 7 ص 38 ح 1596 عن إبراهیم بن عبد الرحمن العذری نحوه ، کنزالعمّال : ج 10 ص 176 ح 28919 .
2- .الکافی : ج 1 ص 32 ح 2 ، الاختصاص : ص 4 کلاهما عن أبی البختری ، منیه المرید : ص 372 ، بحارالأنوار : ج 2 ص92 ح21 .
3- .علل الشرائع : ص 236 ح 1 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 113 ح 2 ، الغیبه للطوسی : ص 64 ح 66 ، رجال الکشّی : ج 2 ص 786 ح 946 ، بحارالأنوار : ج 48 ص 252 ح 1 .
4- .الأحزاب : 45 و 46 .

ص: 125



3 / 22 نوید و بیم دادن

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در هر پشتی از امّتم ، عادلی از اهل بیتم هست که تحریف غلو کنندگان ، دین تراشی باطل کیشان و تأویل نادانان را از این دین ، دور سازد .

امام صادق علیه السلام :در میان ما اهل بیت ، در هر پشتی ، عادلانی هستند که تحریف غلو کنندگان ، دین تراشیِ باطل کیشان و تأویل نادانان را از آن (دین) ، دور می سازند .

علل الشرائع به نقل از یونس بن عبد الرحمان :از امام صادق و امام باقر علیه السلام برای ما روایت شده که فرمودند : «هر گاه بدعت ها پدیدار شوند ، بر عالِم است که علمش را آشکار سازد ، که اگر چنین نکند ، نور ایمان از او سلب می گردد» .

ر . ک : ص 313 (دریغ داشتن علم) .

3 / 22نوید و بیم دادنقرآن«ای پیامبر ! ما تو را گواه و بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستادیم ، و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او ، و چراغی تابناک» .

.


ص: 126

«وبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلاً کَبِیرًا» . (1)

«وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَ نَذِیرًا وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» . (2)

راجع : البقره : 119 ، النساء : 165 ، الأنعام : 48 ، یونس : 2 ، هود : 2 و 3 و 25 ، الإسراء : 105 ، الأنبیاء : 45 ،الحجّ :49 ، الفرقان : 56 ، الأحزاب : 45 و 46 ، فاطر : 23 .

الحدیثسنن الدّارمیّ عن النّعمان بن بشیر :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَخطُبُ فَقالَ : أنذَرتُکُمُ النّارَ ! أنذَرتُکُمُ النّارَ ! أنذَرتُکُمُ النّارَ ! فَما زالَ یَقولُها حَتّی لَو کانَ فی مَقامی هذا لَسَمِعَهُ أهلُ السّوقِ ، وحَتّی سَقَطَت خَمیصَهٌ (3) کانَت عَلَیهِ عِندَ رِجلَیهِ . (4)

الإمام علیّ علیه السلام فی وَصفِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أمینُ وَحیِهِ ، وخاتَمُ رُسُلِهِ ، وبَشیرُ رَحمَتِهِ ، ونَذیرُ نِقمَتِهِ . (5)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله نَذیرا لِلعالَمینَ . (6)

عنه علیه السلام فی ذِکرِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله :بَلَّغَ عَن رَبِّهِ مُعذِرا ، ونَصَحَ لِاُمَّتِهِ مُنذِرا ، ودَعا إلَی الجَنَّهِ مُبَشِّرا ، وخَوَّفَ مِنَ النّارِ مُحَذِّرا . (7)

.

1- .الأحزاب : 47 .
2- .سبأ : 28 .
3- .الخَمیصَهُ : کساء أسود مُعلَمُ الطرفین ، ویکون من خزٍّ أو صوف (المصباح المنیر : ص 182 «خمص») .
4- .سنن الدارمی : ج 2 ص 786 ح 2708 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 383 ح 18426 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 424 ح 1058 ، السنن الکبری : ج 3 ص 293 ح 5756 کلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 16 ص 12 ح 43715 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 173 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 249 ح 1000 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 26 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 226 ح 68 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، غرر الحکم : ج 3 ص 270 ح 4457 وفیه صدره إلی : «مبشّرا» .

ص: 127

«و مؤمنان را مژده ده که برای آنان ، از جانب خدا ، بخشایشی فراوان خواهد بود» .

«و ما تو را بجز بشارت دهنده و هشدار دهنده برای تمام مردم نفرستادیم ؛ لیکن بیشتر مردم نمی دانند» .

ر . ک : بقره : آیه 119 ، نساء : آیه 165 ، انعام : آیه 48 ، یونس : آیه 2 ، هود : آیه 2 3 و 25 ، اسرا : آیه 105 ، انبیا : آیه 45 ، حج : آیه 49 ، فرقان : آیه 56 ، احزاب : آیه 45 46 ، فاطر : آیه 23.

حدیثسنن الدارمی به نقل از نعمان بن بشیر :شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سخنرانی می کرد و فرمود : «شما را از آتش ، بیم می دهم ! شما را از آتش ، بیم می دهم ! شما را از آتش ، بیم می دهم !» . پیوسته این جمله را می فرمود ، به گونه ای که اگر در این جا که من ایستاده ام می بود ، بازاریان [آن سوی شهر نیز] آن را می شنیدند ، تا جایی که جامه سیاه نقشدار ایشان زیر پایش افتاد .

امام علی علیه السلام در توصیف پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :او امینِ وحی ، و آخرینِ فرستادگان ، و بشارت دهنده رحمت ، و هشدار دهنده عقوبت خداست .

امام علی علیه السلام :خداوند ، محمّد صلی الله علیه و آله را هشدار دهنده ای برای جهانیان برانگیخت .

امام علی علیه السلام در یادکرد پیامبر صلی الله علیه و آله :رسالت پروردگار خود را ابلاغ کرد تا بهانه ای نماند ، و با هشدار دادن ، برای امّت خود ، خیرخواهی نمود ، و با بشارت دادن ، به بهشت فرا خواند ، و با هشدار دادن ، از آتش ترساند .

.


ص: 128

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله عَلَما لِلسّاعَهِ ، ومُبَشِّرا بِالجَنَّهِ ، ومُنذِرا بِالعُقوبَهِ . (1)

عنه علیه السلام :ألا اُخبِرُکُم بِالفَقیهِ حَقِّ الفَقیه ؟ مَن لَم یُقَنِّطِ النّاسَ مِن رَحمَهِ اللّهِ ، ولَم یُؤَمِّنهُم مِن عَذابِ اللّهِ ، ولَم یُرَخِّص لَهُم فی مَعاصِی اللّهِ . (2)

3 / 23إقامَهُ الحُجَّهِالکتاب«رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا» . (3)

«وَلَوْ أَنَّا أَهْلَکْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ ءَایَاتِکَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَ نَخْزَی» . (4)

راجع : القصص : 47 ، الأنعام : 130 ، الملک : 8 10 .

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی خُطبَهٍ لَهُ :بَعَثَ إلَیهِمُ الرُّسُلَ لِتَکونَ لَهُ الحُجَّهُ البالِغَهُ عَلی خَلقِهِ، ویَکونَ رُسُلُهُ إلَیهِم شُهَداءَ عَلَیهِم، وَابتَعَثَ فیهِمُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ ومُنذِرینَ؛ لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَهٍ ، ویَحیا مَن حَیَّ عَن بَیِّنَهٍ ، ولِیَعقِلَ العِبادُ عَن رَبِّهِم ما جَهِلوهُ ؛ فَیَعرِفوهُ بِرُبوبِیَّتِهِ بَعدَ ما أنکَروا ، ویُوَحِّدوهُ بِالإِلهِیَّهِ بَعدَ ما عَضَدوا . (5)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 160 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 285 ح 136 .
2- .الکافی : ج 1 ص 36 ح 3 ، منیه المرید : ص 162 کلاهما عن الحلبی عن الإمام الصادق علیه السلام ، معانی الأخبار : ص 226 ح 1 عن أبی حمزه الثمالی عن الإمام الباقر علیه السلام ، نهج البلاغه : الحکمه 90 ، نثر الدرّ : ج 1 ص 318 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص48 ح8 ؛ سنن الدارمی : ج 1 ص 95 ح 303 عن یحیی بن عباد ، کنز العمّال : ج 10 ص 181 ح 28943 نقلاً عن ابن لال فی مکارم الأخلاق نحوه .
3- .النساء : 165 .
4- .طه : 134 .
5- .التوحید : ص 45 ح 4 عن إسحاق بن غالب عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 287 ح 19 .

ص: 129



3 / 23 برپا داشتن حجّت

امام علی علیه السلام :خداوند ، محمّد صلی الله علیه و آله را نشان قیامت ، بشارت دهنده به بهشت و بیم دهنده از عقوبت ، قرار داد .

امام علی علیه السلام :آیا به شما خبر دهم که دین شناس واقعی ، چه کسی است ؟ او کسی است که مردم را از رحمت خداوند ، نومید نمی سازد و از عذاب خداوند ، ایمنی نمی دهد و در انجام دادن معصیت های خداوند ، مُجازشان نمی دارد .

3 / 23برپا داشتن حجّتقرآن«و پیامبرانی که بشارت دهنده و هشدار دهنده بودند ، تا برای مردم ، پس از [آمدن] پیامبران ، در مقابل خدا حجّتی نباشد ، و خدا توانا و حکیم است» .

«و اگر ما آنان را قبل [از آمدنِ قرآن] به عذابی هلاک می کردیم ، قطعا می گفتند : پروردگارا ! چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم ، از آیات تو پیروی کنیم ؟» .

ر . ک : قصص : آیه 47 ، انعام : آیه 130 ، ملک : آیه 8 10 .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در خطبه ای از ایشان :[خداوند ،] پیامبران را به سوی مردم برانگیخت تا بر مردم ، حجّت تام (دلیل غیر قابل انکار) داشته باشد و پیامبرانش بر مردم ، شاهد باشند ، و در میان آنان ، پیامبران را برای نوید و بیم دادن مبعوث کرد ، تا آن که هلاک می شود ، از روی دلیل آشکار باشد و آن که حیات می یابد ، از روی دلیل آشکار باشد ، و تا بندگان ، آنچه را در باره پروردگارشان نمی دانند ، به عقلشان در یابند ، و او را پس از انکار ، به پروردگاری بشناسند ، و پس از انباز قرار دادن برای او ، به یکتاییِ او در پروردگاری ، گردن نهند .

.


ص: 130

الإمام علیّ علیه السلام :بَعَثَ اللّهُ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُم بِهِ مِن وَحیِهِ ، وجَعَلَهُم حُجَّهً لَهُ عَلی خَلقِهِ ؛ لِئَلّا تَجِبَ الحُجَّهُ لَهُم بِتَرکِ الإِعذارِ إلَیهِم ، فَدَعاهُم بِلِسانِ الصِّدقِ إلی سَبیلِ الحَقِّ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن حِکمَهِ النُّبُوَّهِ :لِئَلّا یَکونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّهٌ مِن بَعدِ الرُّسُلِ ، ولِئَلّا یَقولوا : ما جاءَنا مِن بَشیرٍ ولا نَذیرٍ ، ولِتَکونَ حُجَّهُ اللّهِ عَلَیهِم . ألا تَسمَعُ اللّهَ عز و جلیَقولُ حِکایَهً عَن خَزَنَهِ جَهَنَّمَ وَاحتِجاجِهِم عَلی أهلِ النّارِ بِالأَنبِیاءِ وَالرُّسُلِ : «ألَمْ یأتِکُمْ نَذِیرٌ . . .» الآیَه ؟ ! (2)

3 / 24دَعوَهُ الأَقرِباءِ قَبلَ دَعوَهِ الآخَرینَالکتاب«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا» . (3)

«وَ أَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» . (4)

«یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلاً» . (5)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 144 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 315 ح 11 .
2- .علل الشرائع : ص 121 ح 4 عن أبی بصیر ، بحار الأنوار : ج 11 ص 39 ح 37 .
3- .طه : 132 .
4- .الشعراء : 214 .
5- .الأحزاب : 28 .

ص: 131



3 / 24 فرا خواندن نزدیکان ، پیش از دعوت دیگران

امام علی علیه السلام :خداوند ، پیامبرانش را با وحی خود که به آنان اختصاص داده ، برانگیخت و آنان را بر مخلوقات خود ، حجّت قرار داد ، تا فرستاده نشدن پیامبران ، عذر و حجّتی برای آنان نباشد ، و با زبان راستی ، آنان را به راه حق فرا خواند .

امام صادق علیه السلام هنگامی که از حکمت نبوّت از ایشان سؤال شد :تا با آمدن پیامبران ، مردم بر خداوند ، عذر و حجّتی نداشته باشند و نگویند : «بشارت دهنده و هشدار دهنده نزد ما نیامده است» و حجّت خداوند بر آنها تمام باشد . آیا نشنیده ای که خداوند ، از زبان خازنان دوزخ در احتجاج آنان به پیامبران و فرستادگان ، علیه دوزخیان می فرماید : «آیا هشدار دهنده ای برای شما نیامده است ؟ . . .» .

3 / 24فرا خواندن نزدیکان ، پیش از دعوت دیگرانقرآن«و کسان خود را به نماز ، فرمان ده و خود بر آن ، شکیبا باش» .

«و خویشانِ نزدیکت را هشدار ده» .

«ای پیامبر ! به همسرانت بگو : اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آنید ، بیایید تا مهرتان را بدهم و [خوش و ]خرّم ، شما را رها کنم» .

.


ص: 132

«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَئِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» . (1)

«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ کَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا * وَ کَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ کَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا» . (2)

الحدیثصحیح البخاری عن ابن عبّاس :لَمّا اُنزِلَت : «وأَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الأقْرَبینَ» صَعِدَ النَّبیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی الصَّفا ، فَجَعَلَ یُنادی : «یا بَنی فِهرٍ ، یا بَنی عَدِیٍّ» لِبُطونِ قُرَیشٍ ، حَتَّی اجتَمَعوا ، فَجَعَلَ الرَّجُلُ إذا لَم یَستَطِع أن یَخرُجَ أرسَلَ رَسولاً لِیَنظُرَ ما هُوَ فَجاءَ أبو لَهَبٍ وقُرَیشٌ ، فَقالَ : «أرَأَیتَکُم لَو أخبَرتُکُم أنَّ خَیلاً بِالوادی تُریدُ أن تُغیرَ عَلَیکُم أکُنتُم مُصَدِّقِیَّ» . قالوا : نَعَم ، ما جَرَّبنا عَلَیکَ إلّا صِدقاً . قالَ : «فَإِنّی نَذیرٌ لَکُم بَینَ یَدَی عَذابٍ شَدیدٍ» . فَقالَ أبو لَهَبٍ : تَبّا لَکَ سائِرَ الیَومِ ! ألِهذا جَمَعتَنا؟! فَنَزَلَت : «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ * مَا أَغْنَی عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ» (3) . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا» قالَ النّاسُ : یا رَسولَ اللّهِ ، کَیفَ نَقی أنفُسَنا وأَهلینا ؟ قالَ : اِعمَلُوا الخَیرَ، وذَکِّروا بِهِ أهلیکُم؛ فَأَدِّبوهُم عَلی طاعَهِ اللّهِ . ثُمَّ قالَ أبو عَبدِ اللّهِ : ألا تَری أنَّ اللّهَ یَقولُ لِنَبِیِّهِ : «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا» ، وقالَ : «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ کَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا * وَ کَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ کَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا » ؟ ! (5)

.

1- .التحریم : 6 .
2- .مریم : 54 و 55 .
3- .المسد : 1 و 2 .
4- .صحیح البخاری : ج 4 ص 1787 ح 4492، صحیح مسلم : ج 1 ص 193 ح 208 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 602 ح 2544 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 451 ح 3363 ، الطبقات الکبری : ج 1 ص 200 کلّها نحوه .
5- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 82 .

ص: 133

«ای کسانی که ایمان آورده اید ! خودتان و کسانتان را از آتشی که سوختِ آن ، مردم و سنگ ها هستند ، حفظ کنید . بر آن [آتش] ، فرشتگانی خشن [و] سختگیر [گمارده شده]اند . از آنچه خدا به آنان دستور داده ، سرپیچی نمی کنند و آنچه را که بِدان مأمورند ، انجام می دهند» .

«و در این کتاب ، از اسماعیل یاد کن ؛ زیرا او درستْ وعده و فرستاده ای پیامبر بود ، و خاندان خود را به نماز و زکات ، فرمان می داد ، و همواره نزد پروردگارش پسندیده بود» .

حدیثصحیح البخاری به نقل از ابن عبّاس :هنگامی که آیه «خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده» نازل شد ، پیامبر صلی الله علیه و آله بر [ کوه ] صفا بالا رفت و خطاب به تیره های قریش ، ندا سر داد : «ای فرزندان فِهر ! ای فرزندان عدی !» . آنان گِرد آمدند . حتّی آن که نمی توانست بیاید ، فرستاده ای فرستاد تا از نزدیک ، شاهد ماجرا باشد . ابو لهب و قریش آمدند . آن گاه [پیامبر صلی الله علیه و آله ] فرمود : «به نظرتان اگر به شما خبر دهم که سپاهی در دشت می خواهد بر شما هجوم آورد ، مرا تصدیق می کنید ؟» . گفتند : آری ، ما به تجربه ، جز راستی از تو ندیده ایم . فرمود : «من شما را از عذابی سخت در پیش رویتان بیم می دهم» . ابو لهب گفت : مرگ بر تو باد ، همه روزگار ! آیا ما را بدین خاطر ، گرد آورده ای ؟ در پی آن ، این آیه فرود آمد : «بریده باد دو دست ابو لهب و مرگ بر او باد ! دارایی او و آنچه اندوخت ، بی نیازش نکرد» .

امام صادق علیه السلام :هنگامی که این آیه : «ای کسانی که ایمان آورده اید ! خودتان و کسانتان را از آتش ، حفظ کنید» نازل شد ، مردم گفتند : ای پیامبر خدا ! چگونه خود و خانواده مان را حفظ کنیم ؟ [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ] فرمود : «کار خوب انجام دهید ، و آن را به خانواده تان یادآور شوید ، و آنان را بر اطاعت خداوند ، تربیت کنید» . آیا نمی بینی که خداوند به پیامبرش می گوید : «خانواده ات را به نماز ، امر کن و بر آن ، شکیبا باش» و نیز می گوید : «و در این کتاب ، از اسماعیل یاد کن ؛ زیرا او درستْ وعده و فرستاده ای پیامبر بود ، و خاندان خود را به نماز و زکات ، فرمان می داد و همواره نزد پروردگارش پسندیده بود» ؟

.


ص: 134

الإمام الصادق علیه السلام :لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا » ، جَلَسَ رَجُلٌ مِنَ المُسلِمینَ یَبکی وقالَ : أنَا عَجَزتُ عَن نَفسی کُلِّفتُ أهلی ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : حَسبُکَ أن تَأمُرَهُم بِما تَأمُرُ بِهِ نَفسَکَ وتَنهاهُم عَمّا تَنهی عَنهُ نَفسَکَ . (1)

الزّهد للحسین بن سعید عن أبی بصیر :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ تَعالی : «قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ» فَقُلتُ : هذِهِ نَفسی أقیها ، فَکَیفَ أقی أهلی ؟ فَقالَ : تَأمُرُهُم بِما أمَرَهُمُ اللّهُ بِهِ ، وتَنهاهُم عَمّا نَهاهُمُ اللّهُ عَنهُ ؛ فَإِن أطاعوکَ کُنتَ قَد وَقَیتَهُم ، وإن عَصَوکَ کُنتَ قَد قَضَیتَ ما عَلَیکَ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی «قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا» (3) :عَلِّموا أنفُسَکُم وأَهلیکُمُ الخَیرَ . (4)

الکافی عن سلیمان بن خالد :قُلتُ لأَِبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّ لی أهلَ بَیتٍ وهُم یَسمَعونَ مِنّی ، أفَأَدعوهُم إلی هذَا الأَمرِ ؟ فَقالَ : نَعَم ؛ إنَّ اللّهَ یَقولُ فی کِتابِهِ : «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاس وَ الْحِجَارَهُ» (5) . (6)

.

1- .الکافی : ج 5 ص 62 ح 1 عن عبد الأعلی مولی آل سام ، مشکاه الأنوار : ص 455 ح 1527 ، بحار الأنوار : ج 100 ص92 ح83 .
2- .الزهد للحسین بن سعید : ص 77 ح 36 ، تفسیر القمّی : ج 2 ص 377 ، الکافی : ج 5 ص 62 ح 2 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 179 ح 365 ، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام : ص 375 عن الإمام الرضا علیه السلام ، مشکاه الأنوار : ص 455 ح 1526 والأربعه الأخیره نحوه ، بحارالأنوار : ج 100 ص 74 ح 12 .
3- .التحریم : 6 .
4- .المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 536 ح 3826 عن ربعی ، المصنف لعبد الرزاق : ج 3 ص 49 ح 4741 ، کنز العمّال : ج 2 ص 539 ح 4676 .
5- .التحریم : 6 .
6- .الکافی : ج 2 ص 211 ح1 ، المحاسن : ج 1 ص 362 ح 780 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 20 ح 55 .

ص: 135

امام صادق علیه السلام :هنگامی که این آیه : «ای کسانی که ایمان آورده اید ! خودتان و کسانتان را از آتش ، حفظ کنید» نازل شد ، یکی از مسلمانان ، شروع به زاری نمود و گفت : من از خود ، ناتوانم . حال به [تربیت] خانواده ام مکلّف شده ام ؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «این که آنان را بدانچه به خودت امر می کنی ، فرمان دهی و از آنچه خودت را از آن نهی می کنی ، بازشان داری ، تو را بس است» .

الزهد ، حسین بن سعید به نقل از ابو بصیر :از امام صادق صلی الله علیه و آله از تفسیر این آیه : «خودتان و کسانتان را از آتشی که سوختِ آن ، مردم و سنگ ها هستند ، حفظ کنید» پرسیدم و گفتم : من خودم را می توانم حفظ کنم ؛ امّا چگونه خانواده ام را حفظ کنم ؟ فرمود : «آنان را بِدانچه خدا فرمان داده ، امر کن و از آنچه خدا نهی شان نموده ، باز دار . در این صورت ، اگر از تو اطاعت کنند ، تو آنان را حفظ کرده ای ؛ امّا اگر نافرمانی ات کنند ، تو آنچه را به گردن داشته ای ، ادا کرده ای» .

امام علی علیه السلام در تفسیر سخن خداوند که: «خودتان و کسانتان را از آتش ، حفظ کنید» :به خود و خانواده تان ، خوبی یاد دهید .

الکافی به نقل از سلیمان بن خالد :به امام صادق علیه السلام گفتم : من خانواده ای دارم که از من حرف شنوی دارند . آیا آنان را به این امر (امامت شما) فرا خوانم ؟ فرمود : «آری . خداوند در قرآن می فرماید : «ای کسانی که ایمان آورده اید ! خودتان و کسانتان را از آتشی که سوختِ آن ، مردم و سنگ ها هستند ، حفظ کنید» » .

.


ص: 136

الإمام الصادق علیه السلام :دَخَلَ عَلی أبی علیه السلام رَجُلٌ فَقالَ : رَحِمَکَ اللّهُ ! اُحَدِّثُ أهلی ؟قالَ : نَعَم ، إنَّ اللّهَ تَعالی یَقولُ : «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ» ، وقالَ : «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا» . (1)

عنه علیه السلام :لا یَزالُ العَبدُ المُؤمِنُ یورِثُ أهلَ بَیتِهِ العِلمَ وَالأَدَبَ الصّالِحَ حَتّی یُدخِلَهُمُ الجَنَّهَ جَمیعاً ، حَتّی لا یَفقِدَ مِنهُم صَغیرا ولا کَبیرا ولا خادِما ولا جارا . ولا یَزالُ العَبدُ العاصی یورِثُ أهلَ بَیتِهِ الأَدَبَ السَّیِّئَ حَتّی یُدخِلَهُمُ النّارَ جَمیعا حَتّی لا یَفقِدَ فیها مِن أهلِ بَیتِهِ صَغیرا ولا کَبیرا ولا خادِما ولا جارا . (2)

.

1- .الاُصول السته عشر : ص 232 ح 265 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 2 ص 25 ح 92 .
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 82 .

ص: 137

امام صادق علیه السلام :مردی نزد پدرم [امام] باقر علیه السلام آمد و گفت : خدایت رحمت کند ! آیا به خانواده ام حدیث بگویم ؟ فرمود : «آری. خداوند می فرماید : «ای کسانی که ایمان آورده اید ! خودتان و کسانتان را از آتشی که سوخت آن ، مردم و سنگ ها هستند ، حفظ کنید» و فرموده است : «و کسان خود را به نماز ، فرمان ده و خود بر آن ، شکیبا باش» » .

امام صادق علیه السلام :بنده مؤمن ، پیوسته به خانواده اش علم و ادبِ شایسته می آموزد ، تا آن جا که همه آنان را بی آن که کوچک یا بزرگ یا خدمتکار یا همسایه ای از ایشان جدا افتد ، وارد بهشت می کند ؛ و بنده گناهکار ، پیوسته به خانواده اش سوء ادب می آموزد ، تا آن جا که همه آنان را بی آن که کوچک یا بزرگ یا خدمتکار یا همسایه از ایشان جدا افتد ، وارد دوزخ می نماید .

.


ص: 138



مهم ترین وظایف مبلّغ

سیر منطقی مباحث تبلیغی

مهم ترین وظایف مبلّغوظیفه مبلّغ ، در واقع ، همان وظیفه انبیای الهی است که قرآن ، آن را «تبلیغ رسالت های خدا» می نامد ، با این تفاوت که انبیا ، پیام خدا را از طریق وحی دریافت می کردند؛ امّا مبلّغ ، پیام خدا را از طریق انبیا و اوصیای آنان دریافت می نماید . بنا بر این ، وظیفه مبلّغ ، رساندن همه پیام های اعتقادی ، اخلاقی و عملی پیامبران خدا به مردم و آشنا کردن آنان با تمام برنامه هایی است که آفریدگار انسان برای تکامل مادّی و معنوی او ، ارائه کرده است .

سیر منطقی مباحث تبلیغیمبلّغ ، برای انجام دادن این رسالت سنگین ، علاوه بر تلاش نمودن برای احراز شرایط تبلیغ و زمینه سازی برای تحقّق ارکان علمی ، اخلاقی و عملی آن در کار خویش ، باید با شیوه تبلیغ از جهت القای پیام های تبلیغی به ترتیب اهمّیت آنها آشنا باشد . مبلّغ باید بداند که برای آشنا کردن مردم ، بخصوص نسل جوان با پیام دین ، چه باید بگوید ، از کجا باید آغاز کند و جهتگیری مباحث او به کدام سو باید باشد . آنچه در فصل سوم آمده ، در واقع ، اشاره ای به پاسخ این سؤالات و بیان سیر منطقی مباحث تبلیغی بر اساس اهمّیت پیام هاست . مبلّغ ، در نخستین گام برای آشنا کردن مخاطب خود با مکتب انبیا ، باید برای

.


ص: 139

بیدارسازی فطرت و وجدان او برنامه ریزی نماید و کاری کند که او به اندیشه و تفکّر ، وادار شود . (1) انسان با بازگشت به فطرت و باز شدن راه تعقّل و تفکّر بر او ، در حقیقت ، از تاریکی جهل خارج می شود و به روشنایی نور فطرت و عقل ، گام می نهد و بدین سان ، زمینه برای شناخت حقایقی که انبیای الهی برای هدایت بشر به راه تکامل آورده اند ، فراهم می گردد . (2) پس از آماده شدن مخاطب برای دریافت پیام خداوند متعال ، نخستین پیامی که باید به او منتقل شود ، این است که برنامه تکاملی ای که خداوند از طریق پیامبران برای انسان فرستاده ، تنها شامل مصالح معنوی و اُخروی او نیست؛ بلکه مصالح مادّی و دنیوی وی را نیز تأمین خواهد کرد و در صورت تحقّق جامعه انسانیِ مورد نظر انبیا ، از بهترین زندگی ها در دنیا و آخرت ، برخوردار خواهد بود . (3) انسان ، موجودی است ناشناخته . علم با همه پیشرفت هایی که داشته ، هنوز نتوانسته رازهای این موجود پیچیده را به درستی کشف کند . از این رو ، اندیشه بشر از ارائه راه تکامل مادّی و معنوی او ناتوان است و باید برای آشنایی با این راه ، با جهان غیب ، ارتباط پیدا کند و آن جهان را بشناسد و باور کند . چنین ارتباطی ، جز از طریق انبیای الهی امکان پذیر نیست . (4) نخستین پیام تکامل آفرین انبیا که خلاصه همه برنامه های آنهاست ، توحید است . (5) نخستین پیام اجتماعی توحید نیز قیام برای تحقّق عدالت اجتماعی است

.

1- .ر . ک : ص65 (بر انگیختن فطرت وعقل) .
2- .ر . ک : ص67 (خارج ساختن مردم از تاریکی ها به نور) .
3- .ر . ک : ص69 (دعوت به مصالح دین و دنیا) .
4- .ر . ک : ص71 (دعوت به ایمان آوردن به غیب) و ص75 (دعوت به ایمان آوردن به نبوّت) و ص77 (دعوت به ایمان آوردن به معاد) .
5- .ر . ک : ص73 (دعوت به ایمان آوردن به توحید) .

ص: 140

و این هدف بلند ، جز از طریق الفت و اتّحاد مردم و اجتماع آنان در پیرامون امام عادل ، امکان پذیر نیست . (1) تحقّق و تداوم حاکمیت عدالت در جامعه ، در گرو وجود آزادی های مشروع و سازنده (2) ، و نیز آگاهانه بودن انتخاب های مردم است و مبلّغ ، وظیفه دارد تا در توسعه این آزادی ها و آگاهی ها تلاش کند . (3) یکی از مسائل بسیار مهمّی که زمینه را برای تحقّق و تداوم حاکمیت عدالت اجتماعی آماده می کند ، توانمندی توده های مردم در تجزیه و تحلیل مسائل فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی است . مبلّغ باید مردم را به گونه ای تربیت کند که حق گرا باشند و نه مطلق گرا و از هیچ کس ، کورکورانه تبعیت نکنند . معیار آنان برای پیروی از شخصیت ها و احزاب ، حق باشد و نه شخصیت های بزرگ و مورد احترام . حق را با معیار حق بشناسند ، نه با معیار شخصیت ها؛ بلکه شخصیت ها را نیز با عیار حق ، محک بزنند . (4) عدالت اجتماعی در مکتب انبیای الهی ، مقدّمه شکوفا شدن استعدادهای انسانی و رسیدن انسان به مقصد اعلای انسانیت است . آنچه آدمی را به این هدف ، نزدیک می کند ، پرهیز از اخلاق و رفتار نکوهیده و آراستگی به مکارم اخلاق و محاسن اعمال است . (5) در فرهنگ انبیای الهی ، همه کارهایی که انسان را با خدا مرتبط می کنند و از این

.

1- .ر . ک : ص79 (دعوت به الفت و پرهیز از تفرقه) و ص83 (دعوت به برپاداشتن قسط) و ص85 (دعوت به رهبری امام عادل) .
2- .مقصود ، آزادی های سیاسی اجتماعی است که با آزادی معنوی (آزادگی) ، تفاوت دارند .
3- .ر . ک : ص87 (دعوت به آزادی هدفمند) .
4- .ر . ک : ص91 (دعوت به شناخت اهل حق از راه شناخت حق) .
5- .ر . ک : ص95 (دعوت به پروامندی و پرهیزگاری) و ص99 (دعوت به ارزش های اخلاقی) و ص103 (دعوت به کارهای نیکو) .

ص: 141



مهم ترین رسالت مبلّغ

طریق ، او را به تکامل مادّی و معنوی می رسانند ، عبادت نامیده می شوند . (1)

مهم ترین رسالت مبلّغآنچه بیش از هر چیز دیگر برای تأثیرگذاری تبلیغات بر سازندگی انسان ها اهمّیت دارد ، هدفگیری و سمت و سوی تبلیغات است . مبلّغ ، باید نقطه ای را هدفگیری کند که بیشترین آثار و برکات را برای سازندگی انسان و نزدیک کردن او به کمال مطلق داشته باشد و آن نقطه ، دوست داشتن خداست . (2) محبّت خدا ، کیمیای خودسازی و سازندگی است . عشق به حق تعالی ، همه زشتی های اخلاقی و عملی را یک جا درمان و همه صفات نیکو را یک جا به عاشق ، هدیه می کند . (3) بنا بر این ، مهم ترین رسالت مبلّغ ، این است که هدف نهایی وی ، عاشق سازی باشد و نه مقدّس سازی ، و برای رسیدن به این هدف ، همه برنامه های تبلیغی او باید چاشنی محبّت داشته باشند . برای دستیابی مخاطب به کیمیای محبّت ، مبلّغ باید همه ابزارهای تبلیغاتی را به سوی این هدف نشانه گیری کند . گفتارهای و نوشتارهای تبلیغی او ، مواعظ ، تذکّرات و خطابه های او ، تعلیم و تربیت او ، امر به معروف و نهی از منکر او ، پیکارهای او با بدعت ها و سرانجام ، بشارت ها و بیم های او ، همه و همه باید سمت و سوی محبّت داشته و از عطر دل انگیز محبّت ، سرشار باشند . (4)

.

1- .ر . ک : ص107 (دعوت به پرستش خداوند) .
2- .الرجال لابن داود ، ص 196 ، الرقم 1639 .
3- .ر . ک : ص109 (دعوت به دوست داشتن خداوند) .
4- .ر . ک : دوستی در قرآن و حدیث و کیمیای محبّت ، هر دو از محمد محمدی ری شهری .

ص: 142



بهترین روش نفوذ تبلیغات در دل

بزرگ ترین پاداش مبلّغ

بهترین روش نفوذ تبلیغات در دلراه کار تبلیغیِ «به کارگیری محبّت» ، بهترین روش عبور دادن پیام های الهی از مرز حس و عقل ، و نفوذ دادن آنها به عمق جان هاست . پیام الهی ، علاوه بر نفوذ در عقل ها ، باید در دل ها نفوذ کند و در عمق روح ، وارد شود تا همه قوای انسان را در اختیار بگیرد . (1) مبلّغ ، با تکیه بر شیوه تبلیغاتی «محبّت» ، به سادگی می تواند از عهده این کار بر آید و با نفوذ دادن پیام های سازنده الهی در عمق جان ، انسان را متحوّل سازد و او را در راه رسیدن به مقصد اعلای انسانیت و جامعه برتر توحیدی ، به حرکت در آورد .

بزرگ ترین پاداش مبلّغبرکات به کارگیری این شیوه سازندگی برای مبلّغ ، فراتر از برکات آن برای مخاطب است ؛ زیرا خداوند متعال ، عاشق مبلّغی می شود که «عاشق خدا» می سازد (2) و کسی که عاشق او شود ، رنگ خدایی پیدا می کند ، چنان که در حدیث قُرب نوافل می خوانیم : فَإِذا أحبَبتُهُ کُنتُ سَمعَهُ الَّذی یَسمَعُ بِهِ ، و بَصَرَهُ الَّذی یُبصِرُ بِهِ ، و لِسانَهُ الَّذی یَنطِقُ بِهِ ، و یَدَهُ الَّتی یَبطِشُ بِها ؛ إن دَعانی أجَبتُهُ و إن سَأَلَنی أعطَیتُهُ . (3) پس هر گاه دوستش داشته باشم ، گوشش خواهم بود که بِدان می شنود ، و چشمش خواهم بود که با آن می بیند ، و زبانش خواهم بود که با آن سخن می گوید ، و دستش خواهم بود که با آن نیرو می گیرد . اگر مرا بخواند ، اجابتش خواهم کرد و اگر از من درخواستی کند ، به او خواهم بخشید .

.

1- .ر . ک : تبلیغ و مبلّغ در آثار شهید مطهّری : ص 70 .
2- .معالم العلماء ، ص 126 ، الرقم 853 .
3- .ر . ک : ص 43 ح 45 .

ص: 143



اِقامه حجّت

دعوت نزدیکان

اِقامه حجّتآنچه تا کنون در باره وظایف مبلّغ بِدان اشارت رفت ، در جایی است که مخاطب ، آمادگی دارد تا سخن حق را بپذیرد و راه درست زندگی را انتخاب کند؛ امّا مسئولیت مبلّغ در مواردی که مخاطب از این آمادگی برخوردار نیست ، اقامه حجّت (دلیل آوردن) برای اوست (1) تا راه هر گونه بهانه جویی را بر او ببندد و نتواند به خدا اعتراض کند که : « لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ ءَایَاتِکَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَ نَخْزَی ؟ (2) چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم ، از آیات تو پیروی کنیم ؟» .

دعوت نزدیکانو آخرین نکته در باره وظایف مبلّغ ، این است که مبلّغ ، اگر در انجام رسالت تبلیغی ، به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تأسّی کند و دعوت به ارزش های دینی را از نزدیکان خود ، آغاز نماید ، توفیق بیشتری در هدایت دیگران خواهد داشت .

.

1- .ر . ک : ص129 (برپا داشتن حجّت) .
2- .طه : آیه 134 .

ص: 144

الفصل الرابع : خصائص المبلّغ4 / 1الخَصائِصُ العِلمِیَّهُأ الفِقهُ فِی الدّینِالکتاب«وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّهً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَائِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» . (1)

«قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُواْ إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا تَأمُر بِالمَعروفِ ولا تَنهَ عَنِ المُنکَرِ حَتّی تَکونَ عالِما ، وتَعلَمَ ما تَأمُرُ . (3)

راجع : ص 202 ح 252 و ص 208 ح 260 .

.

1- .التوبه : 122 .
2- .یوسف : 108 .
3- .الفردوس : ج 5 ص 69 ح 7486 عن ابن عمر ، کنز العمّال : ج 3 ص 74 ح 5560 .

ص: 145



فصل چهارم : ویژگی های مبلّغ

4 / 1 ویژگی های علمی

الف - دین شناسی
فصل چهارم : ویژگی های مبلّغ4 / 1ویژگی های علمیالف دین شناسیقرآن«و شایسته نیست که مؤمنان ، همگی [برای جهاد] کوچ کنند . پس چرا از هر فرقه ای از آنان ، دسته ای کوچ نمی کنند تا [دسته ای بمانند و] در دین ، آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان باز گشتند ، بیم دهنده باشد که آنان [از کیفر الهی] بترسند؟» .

«بگو : این است راه من ، که من و هر کس مرا پیروی کرد ، با بینایی ، به سوی خدا دعوت می کنیم ، و منزّه است خدا ، و من از مشرکان نیستم» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امر به معروف و نهی از منکر مکن ، مگر آن که عالِم باشی و بدانی که به چه امر می کنی .

ر . ک : ص 203 ح 252 و ص 209 ح 260 .

.


ص: 146

ب الإِحاطَهُ بِالدّینِ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ دینَ اللّهِ لَن یَنصُرَهُ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَقومُ بِدینِ اللّهِ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّمَا المُستَحفَظونَ لِدینِ اللّهِ هُمُ الَّذینَ أقامُوا الدّینَ ونَصَروهُ ، وحاطوهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ ، وحَفِظوهُ عَلی عِبادِ اللّهِ ورَعَوهُ . (3)

ج الاِستِنادُ إلی کَلامِ رَسولِ اللّهِ وَأهلِ البَیتِ علیهم السلامالإمام الصادق علیه السلام :رَحِمَ اللّهُ عَبدا حَبَّبَنا إلَی النّاسِ ولَم یُبَغِّضنا إلَیهِم ! أمَا وَاللّهِ لَو یَروونَ مَحاسِنَ کَلامِنا لَکانوا بِهِ أعَزَّ ، ومَا استَطاعَ أحَدٌ أن یَتَعَلَّقَ عَلَیهِم بِشَیءٍ ، ولکِنَّ أحَدَهُم یَسمَعُ الکَلِمَهَ فَیَحُطُّ إلَیها عَشرا . (4)

معانی الأخبار عن عبد السّلام بن صالح الهرویّ :سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام یَقولُ : رَحِمَ اللّهُ عَبدا أحیا أمرَنا ! فَقُلتُ لَهُ : فَکَیفَ یُحیی أمرَکُم ؟ قالَ : یَتَعَلَّمُ عُلومَنا ویُعَلِّمُهَا النّاسَ ؛ فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعونا . (5)

.

1- .دلائل النبوه للبیهقی : ج 2 ص 426 ، تاریخ دمشق : ج 17 ص 296 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام ، الفردوس : ج 1 ص 234 ح 897 عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 10 ص 171 ح 28886 .
2- .السیره النبویه لابن کثیر : ج 2 ص 168 ، تاریخ دمشق : ج 17 ص 299 ، الفردوس : ج 5 ص 190 ح 7920 ، کنزالعمّال : ج 3 ص 84 ح 5612 نقلاً عن أبی نعیم وکلّها عن الإمام علیّ علیه السلام ؛ شرح الأخبار : ج 2 ص 389 .
3- .غرر الحکم : ج 3 ص 95 ح 3912 .
4- .الکافی : ج 8 ص 229 ح 293 عن أبی بصیر ، مشکاه الأنوار : ص 317 ح 1002 عن علی بن أبی حمزه ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 61 عن الإمام الباقر علیه السلام کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 78 ص 348 ح 5 .
5- .معانی الأخبار : ص 180 ح 1 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 307 ح 69 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 30 ح 13 .

ص: 147



ب - آگاهی همه جانبه بر دین
ج - استناد به کلام پیامبر خداصلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام
ب آگاهی همه جانبه بر دینپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دین خداوند متعال را تنها کسی یاری می رساند که به تمام جوانب آن ، احاطه داشته باشد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دین خداوند را تنها کسی به پا می دارد که به تمام جوانب آن ، احاطه داشته باشد .

امام علی علیه السلام :حافظان دین خداوند ، کسانی هستند که دین را به پا می دارند و یاری می رسانند ، و به تمام جوانب آن ، احاطه دارند ، و آن را برای بندگان خدا حفظ و مراقبت می کنند .

ج استناد به کلام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله واهل بیت علیهم السلامامام صادق علیه السلام :خداوند بر آن بنده ای رحمت آوَرَد که ما را نزد مردم ، محبوب گردانَد و نزد آنان مبغوض نسازد ! بدانید سوگند به خدا که اگر [شیعیان ما] زیبایی های گفتار ما را [بدون کم و زیادْ] نقل می کردند، در سایه آن، موفّق تر بودند و هیچ کس نمی توانست اِشکالی به آنان وارد سازد ؛ بلکه چنین است که آنان ، گفتار [ما ]را می شنوند و ده تا [از پیش خود] بر آن می افزایند.

معانی الأخبار به نقل از عبد السلام بن صالح هروی :از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود : «خداوند ، رحمت کند بنده ای را که امر (امامتِ) ما را زنده کند !» . گفتم : چگونه امر (امامتِ) شما را زنده می کند ؟ فرمود : «علوم ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد ، که اگر مردم ، زیبایی های گفتار ما را می دانستند ، از ما پیروی می کردند» .

.


ص: 148

د مَعرِفَهُ النّاسِالکتاب«ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ» . (1)

«. . . إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» . (2)

«. . . إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» . (3)

«. . . إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ» . (4)

راجع : الأنعام : 36 و 51 ، الرعد : 21 ، الأحقاف : 12 ، مریم : 97 ، الروم : 52 و 53 الأنبیاء : 45 49 ، النور : 51 ، فاطر : 18 ، یس : 6 11 ، یونس : 101 ، الزمر : 23 ، النازعات : 45 ، الأعلی : 10 .

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :تَجِدونَ النّاسَ مَعادِنَ ؛ فَخِیارُهُم فِی الجاهِلِیَّهِ خِیارُهُم فی الإِسلامِ إذا فَقِهوا ، وتَجِدونَ مِن خَیرِ النّاسِ فی هذَا الأَمرِ أکرَهَهُم لَهُ قَبلَ أن یَقَعَ فیهِ ، وتَجِدونَ مِن شِرارِ النّاسِ ذا الوَجهَینِ . (5)

الأمالی للمفید عن کمیل بن زیاد النخعیّ :کُنتُ مَعَ أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام فی مَسجِدِ الکوفَهِ وقَد صَلَّینَا العِشاءَ الآخِرَهَ ، فَأَخَذَ بِیَدی حَتّی خَرَجنا مِنَ المَسجِدِ ، فَمَشی حَتّی خَرَجَ إلی ظَهرِ الکوفَهِ لا یُکَلِّمُنی بِکَلِمَهٍ ، فَلَمّا أصحَرَ تَنَفَّسَ ثُمَّ قالَ : یا کُمَیلُ ، إنَّ هذِهِ القُلوبَ أوعِیَهٌ ؛ فَخَیرُها أوعاها . اِحفَظ عَنّی ما أقولُ ؛ النّاسُ ثَلاثَهٌ : عالِمٌ رَبّانِیٌّ ، ومُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاهٍ ، وهَمَجٌ رَعاعٌ ، أتباعُ کُلِّ ناعِقٍ ، یَمیلونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ ، لَم یَستَضیؤوا بِنورِ العِلمِ ، ولَم یَلجَؤوا إلی رُکنٍ وَثیقٍ . . . . هاه ! هاه ! إنَّ هاهُنا وأَشارَ بِیَدِهِ إلی صَدرِهِ لَعِلما جَمّا ، لَو أصَبتُ لَهُ حَمَلَهً ! بَلی ، اُصیبُ لَهُ لَقِنا غَیرَ مَأمونٍ ، یَستَعمِلُ آلَهَ الدّینِ فِی الدُّنیا ، ویَستَظهِرُ بِحُجَجِ اللّهِ عَلی خَلقِهِ وبِنِعَمِهِ عَلی عِبادِهِ ؛ لِیَتَّخِذَهُ الضُّعَفاءُ وَلیجَهً دونَ وَلِیِّ الحَقِّ ، أو مُنقادا للحِکمَهِ لا بَصیرَهَ لَهُ فی أحنائِهِ ، فَقَدَحَ الشَّکُّ فی قَلبِهِ بِأَوَّلِ عارِضٍ مِن شُبهَهٍ ، ألا لا ذا ولا ذاکَ . فَمَنهومٌ بِاللَّذّاتِ ، سَلِسُ القِیادِ لِلشَّهَواتِ ، مُغریً بِالجَمعِ وَالاِدِّخارِ ، لَیسَ مِن رُعاهِ الدّینِ ، أقرَبُ شَبَها بِهؤُلاءِ الأَنعامُ السّائِمَهُ ، کَذلِکَ یَموتُ العِلمُ بِمَوتِ حامِلیهِ . اللّهُمَّ بَلی ، لا تُخلَی الأَرضُ مِن قائِمٍ بِحُجَّهٍ ظاهِرٍ مَشهورٍ ، أو مُستَتِرٍ مَغمورٍ ؛ لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللّهِ وبَیِّناتُهُ ، فَإِنَّ اُولئِکَ الأَقَلّونَ عَدَدا ، الأَعظَمونَ خَطَرا . (6)

.

1- .البقره : 2 .
2- .الأحقاف : 10 .
3- .المنافقون : 6 .
4- .الزمر : 3 .
5- .صحیح مسلم : ج 4 ص1958 ح 199 ، صحیح البخاری : ج 3 ص1288 ح3304 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 616 ح 10795 کلاهما نحوه وکلّها عن أبی هریره ، کنزالعمّال : ج 10 ص 153 ح 28781 .
6- .الأمالی للمفید : ص 247 ح 3 ، الإرشاد : ج 1 ص 227 ، الخصال : ص 186 ح 257 ، کمال الدین : ص 290 ح 2 ، تحف العقول : ص 169 کلّها نحوه ، بحارالأنوار : ج 1 ص 187 ح 4 ؛ کنزالعمّال : ج 10 ص 262 ح 29391 .

ص: 149